اسم عربی با حرف ا - صفحه 5

ترکیب دو اسم امین و سجاد ( امانتدار و بسیار سجده کننده )، کسی که بسیار سجده کننده، در نماز، است و د ...

ترکیب دو اسم امین و صدرا ( امانتدار و بالابرنده )، شخص مهتر و بزرگ که امین و درستکار باشد، بزرگ و م ...

ترکیب دو اسم امین و عطا ( امانتدار و بخشش )، از نام های مرکب، امین و عطا

پهلوان جاودانی، از نامهای تاریخی، انوش ( فارسی ) + تکین ( ترکی )

نام ریاضیدان و فیلسوف ایرانی در قرن چهارم و پنجم، ابوریحان بیرونی

آن که دین او را انتخاب کرده است

شادان، شاد، شادمان

آن که در دفاع از دین مانند شیر شجاع است

سوار، سپیدی های روز، مسافرت ها، معرب اسوار از نامهای تاریخی

دارای اصالت در دین، نام پسر خواجه نصیرالدین طوسی

برتر، برگزیده، از نام های خداوند، نام سوره هشتاد و هفتم قرآن مجید، بالاتر، بلندتر، برگزیده از هر چی ...

موجب افتخار دین

ارجمند، بزرگ قدر، بزرگوار، گرانمایه

امیدوار کردن، امید بخشی، به تأخیر انداختن

چرم، پوست دباغی شده، پوست

متوسل گردیدن، پناهنده شدن، خویشتن را از گناه بازداشتن، معصوم بودن، معصومیت، بازماندن از گناه به لطف ...

فصیح ترین، شیوا ترین، ( در قدیم ) زبان آورترین، فصیح تر

منسوب به امیر، فرمانروا، ( امیر، ان ( پسوند نسبت ) )، ( اعلام ) نام چند روستا در اردستان، تهران و خ ...

ترکیب دو اسم امین و پاشا ( امانتدار و بزرگ )، از نام های مرکب، ا امین و پاشا، پادشاهِ درستکار و اما ...

خوشی و شادی، داماد، پادشاه نوجوان

کنیت خادم حضرت علی بن موسی الرضا

کسی که در دین پایدارتر است، ( اَعلام ) احنف ابن قیس: [قرن اول هجری] از سرداران عرب که در فتح بخشهای ...

جمع رَسول

شیرها و شیران، ( اَعلام ) پسر مهر گشسب، پدر فرخ داد پارسی، ( در عربی ) آساد جمع اَسَد است به معنی ش ...

خوشبخت در دین، سعیدالدین، نیک بخت در دین

الیاس، ( = الیاس )

ترکیب دو اسم امیر و رشید ( فرمانروا و شجاع )، امیر و پادشاه رستگار، حاکم دلیر و شجاع، ( اَعلام ) لق ...

ترکیب دو اسم امیر و عارف ( فرمانروا و دانا )، از نام های مرکب، ی امیر و عارف

انام، خلق، آفریدگان

پسر و جانشین امیرعثمان اول

عطیه، بخشش، دهش

همیشگی، جاودانه، دائمی

نیکان، نیکوکاران، نیکان و نیکوکاران، ( در تصوف ) عده ای از مردان خدا که در مرتبه ی بالاتر از ابدال ...

پدر

شریف، کریم

دانش، فضل، معرفت، هنر، حسن معاشرت، آزرم، حرمت، پاس

پادشاه کارفرما رئیس

راهنمایی، هدایت، ( عربی ) رهبری، هدایت کردن، راه نمودن، نشان دادن راه درست

رفیع تر، بلندتر، ( به مجاز ) ارزنده تر، ارجمندتر، بلندقدرتر، شریف تر

آزادگان، آنان که از وابستگی ها و تعلقات، به ویژه وابستگی های مادی آزادند

روشن، درخشان، ( در قدیم )، روشن تر، درخشان تر، ( اعلام ) ازهر [قرن هجری] سردار ایرانی و از درباریان ...

پیش تر، مقدم تر، قدیمی تر

ترکیب دو اسم امین و احمد ( امانتدار و بسیار ستوده تر )، از نام های مرکب، امین و احمد، ( اَعلام ) ام ...

مخلوقات، موجودات، هست شدن ها

درخشیدن، روشن شدن، تابان شدن، درخشش، نورافشانی، ( به مجاز ) روشنی، نور، ( در فلسفه ) شناخت حقیقت از ...

صاحب نسب، شریف، نژاده، باگهر، والاتبار، دارنده ی نژاد گزیده، نجیب

آشکارترین، ظاهرترین

آبرو، ارزش، اطمینان و اعتماد دیگران درباره ی کسی، ارزش و اهمیت کسی در نزد دیگران، پندگرفتن، به اندی ...

معجزه

ایمن، بی خوف

چشم به راه بودن، امید، نگرانی

یقین، ایمان، به یقین دانستن، بی گمان شدن، بارور شدن، حالت ذهن که امری را کاملاً درست می داند

ابتهاج

جاودانه ها، جمع آبد ( به کسر ب )

تازه روی و خندان، آنکه اطراف و پیشگاه خانه کسی را با خوردنی و نوشیدنی بیاراید

پدر حسین، کنیه آهو

پدر عباس، کنیه شیر

پدر فرج، کنیه غذایی مرکب از برنج و گوشت و شکر

پدر عزیز

نام رهبر سیاه جامگان که دولت بنی امیه را سرنگون کرد و بنی عباس را به قدرت رساند

شریف و کریم در دین، نام قصیده سرایی معروف در قرن ششم، اثیرالدین اخسیکتی

ترکیب دو اسم احمد و پاشا ( پسندیده تر و بزرگ )، از نام های مرکب، ا احمد و پاشا

ترکیب دو اسم احمد و حسن ( پسندیده تر و نیکو )، از نام های مرکب، ا احمد و حسن

سیاه چشم مانند آهو

امین تر، امانت دار تر

منسوب به آتش، آتشکده، برافروخته مثل آتش

نام پدر ابراهیم خلیل ( ع )، اسبی که ران دو پای عقبش مشکی و دستهایش به رنگ دیگر است

مرد دلاور، دلیر، نام یکی از صحابه پیامبر ( ص )

نجات یهوه، نام یکی از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل

برترین در دین، برتر در دین، ( اَعلام ) ) لقب ابراهیم ابن علی نجار متخلص به خاقانی شاعر معروف [قرنِ ...

الله ( عربی ) + داد ( فارسی ) داده خداوند