اسم دختر با حرف م - صفحه 6

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

مهین رخ/mahin rokh/

ماه رخ، ماه چهر، ( مَه = ماه، ین ( پسوند نسبت )، رخ = چهره )، = ماه رخ


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهین زاد/mehin zād/

مِهزاد، بزرگ زاده، [ ( مِه = مِهتر، بزرگتر، ین ( پسوند نسبت )، زاد = زاده ) ]، ( = مِهزاد )، [ مِهز ...


دختر

فارسی
مهین شاد/mahin šād/

ترکیب دو اسم مهین و شاد ( زیباروی و خوشحال )، ( مَه = ماه، ین ( پسوند نسبت )، شاد ) ( به مجاز ) زیب ...


دختر

فارسی
مهین فروغ/mahin foruq/

ترکیب دو اسم مهین و فروغ ( زیباروی و روشنی )، ( مَهین، فروغ = نور و روشنایی )، نور و روشنایی ماه، م ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
موراشین/morashin/

مروارید آبی


دختر

کردی
موژانا/mužānā/

موژان، چشم خواب آلوده و خمار، گل نرگس نیم شکفته، [موژان = موجان، خمار، پر کرشمه ( چشم )، ا ( پسوند ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
موگه/moge/

گل برف


دختر

فرانسوی

گل
مونجوق

منجوق


دختر

ترکی
مونیکا/monika/

مشاور


دختر

لاتین
موکا/moka/

نام همسر اوکتای قاآن پسر چنگیزخان مغول


دختر

مغولی
مکیناس/makinas/

مکینا، بنفشه


دختر

فارسی، سریانی
میترادخت/m.-dokht/

دختر خورشید، دختری که مانند خورشید است، ( به مجاز ) زیبارو، ( میترا = مهر، خورشید، دخت = دختر )


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
میتراناز/m.-nāz/

مایه ی افتخار خورشید، ( به مجاز ) بسیار زیبا و درخشان، ( میترا = مهر، خورشید، ناز = افتخار )


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
میترانوش/m.-nuš/

مهر جاوید، خورشید جاویدان، ( به مجاز ) زیبارو و زیبایی جاویدان و همیشگی، ( میترا = مهر، خورشید، نوش ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
میترایار

مهریار، نام شخصی در کتیبه پهلوی


دختر، پسر

فارسی
میخک/mikhak/

گلی زینتی و پُرپَر به رنگهای سرخ، سفید، و صورتی


دختر

فارسی

گل
میدیا/midiya/

سرزمین کهن


دختر

کردی
میرال/miral/

دریای درخشان


دختر

هندی
میراندا/miranda/

ماه


دختر

لاتین

کهکشانی
میرانه/mirane/

امیرانه، شاهانه، میر ( ازعربی ) + انه ( فارسی ) امیرانه


دختر

فارسی، عربی
میرای/mirai/

متولد ماه های اول سال


دختر

ترکی
میریام/miryam/

نام دیگر حضرت مریم، قوی و فربه، نام خواهر موسی ( ع )


دختر

عبری، فارسی

مذهبی و قرآنی
میشکا/mishka/

میچکا، گنجشک در زبان مازندرانی


دختر

فارسی

پرنده
مینا دخت/m.-dokht/

دختر مینا، دختر شبیه به مینا، ( به مجاز ) زیبا و با طراوت، ( مینا، دخت = دختر ) )، د مینا


دختر

فارسی

پرنده، طبیعت، گل
میناز/mināz/

نازنین من، افتخار کن، فخر کن، تفاخر کن، ( به مجاز ) ویژگی کسی که به واسطه زیبایی و حسن می باید به خ ...


دختر

فارسی، گیلکی
مینل/minel/

مروارید آسمان


دختر

ترکی
مینو سرشت/minu seresht/

آن که یا آنچه طبیعتی مانند بهشت دارد


دختر

فارسی
مینو فر/m.-far/

دارای فر و شکوه بهشتی، دارای شأن بهشتی، ( به مجاز ) حوروش و زیبارو


دختر

فارسی
مینو مهر/m.-mehr/

ترکیب دو اسم مینو و مهر ( بهشت و خورشید )، ( فارسی ) از نام های مرکب، مینو و مهر


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مینورام/minoram/

آسمان آرام، نام فرشته خوشی، نام فرشته رامش و خوشی


دختر

فارسی

کهکشانی
مینورخ/minu rox/

مینوچهر، دارای چهره ای آسمانی و بهشتی، ( = مینوچهر )


دختر

فارسی
مینوزاد/minuzad/

زاده آسمان یا زاده بهشت


دختر

فارسی
مینوشا/minusha/

نوشنده می و بهشت


دختر

فارسی
مینووش/minuvash/

مانند بهشت، زیبا چون بهشت


دختر

فارسی
میها/miha/

ابر


دختر

مازندرانی
میهن بانو

بانوی وطن


دختر

فارسی
میهن تاج

تاج و سرور وطن


دختر

فارسی
میهن دخت

دختر وطن


دختر

فارسی
ماءالسماء/ma-ol-sama/

باران، نام مادر منذر پسر امری القیس از پادشاهان عرب


دختر

عربی
ماجان/majan/

مانند ماه، معجن، ماهگان، نام قدیم رودی در اطراف شاهرود


دختر

فارسی

کهکشانی
مارگریت/margerit/

گلی زیبا به رنگ سفید


دختر

فرانسوی

گل
ماریان/mariyan/

مریم، انگلیسی از عبری


دختر

عبری
مارین/mārin/

ساقه ی اصلی گیاهانی که مثل پیچک به دور هر چیزی می پیچند، ( اعلام ) نام روستایی در شهرستان گچساران


دختر

مازندرانی

طبیعت
ماسال/masal/

حکایت، قصه، داستان


دختر

ترکی
ماسو/maso/

نور مهتاب


دختر

مازندرانی
ماگنولیا/māgnoliā/

گیاهی همیشه سبز با برگ های پهن و براق و گل های زیبا و معطر به رنگ زرد یا ارغوانی، گل های این گیاه، ...


دختر

فرانسوی

طبیعت، گل
مالکه/maleke/

مؤنث مالک، از شخصیتهای شاهنامه، آن که دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد، نام دختر طایر غسانی


دختر

عربی

تاریخی و کهن
مالیا/māliyā/

درختی با گل های سفید و برگ هایی شبیه برگ بادام که مصرف دارویی دارد، سیاه، درختی است باریک و دراز که ...


دختر

عربی، یونانی

طبیعت
مامو/mamo/

نام زنی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
مامیثا/māmisā/

نام یک گیاه، گیاهی با برگهای پوشیده از کرک، و دارای گلهای نارنجی رنگ و میوه ای دراز


دختر

لاتین، سریانی
ماندان/māndān/

دختر ازدهاک پادشاه ماد و زن کبوجیه پادشاه فارس و مادر کورش بزرگ، ( = ماندانا ) ( اَعلام ) دختر ازده ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
مانک/manak/

مانگ، ماه


دختر

کردی
مانیان/maniyan/

بی نظیر و بی همتا، دهی از دهستان جلگا در بخش کوهک شهرستان فیروزآباد، همچنین بی نظیر و بی همتا


دختر

فارسی
ماه آذر/m.-āzar/

ترکیب دو اسم ماه و آذر ( زیبا و آتش )، آذر ماه، آذر مه، مرکب از ماه + آذر ( آتش )، از شخصیتهای شاهن ...


دختر، پسر

فارسی، پهلوی، اوستایی

طبیعت، کهکشانی
ماه آفرید/m.-āfarid/

آفریده ی ماه، ( در شاهنامه ) نام دختر تور، نام دختر بزرگ برزین و نام همسر ایرج و مادر بزرگ منوچهر پ ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
ماه جبین

ماه ( فارسی ) + جبین ( عربی )، مه جبین


دختر

فارسی، عربی
ماه چهر/m.-čehr/

آنکه چهره ٔ او مانند ماه تابان باشد، ماه چهره، ماهرو، زیبارو، صاحب چهره ٔ تابان و درخشان همچون ماه، ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
ماه چهره/m.-čehre/

ترکیب دو اسم ماه و چهره ( زیبا و صورت )، ماه چهر، آن که چهره اش چون ماه تابان و درخشان است، زیبارو


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
ماه خانم

ماه ( فارسی ) + خانم ( ترکی ) بانویی که چون ماه زیباست


دختر

فارسی، ترکی
ماه خدای

نام فرشته ای


دختر

فارسی
ماه رو ی/m.-ruy/

ماهرو، ماهرخ، ماه چهر، زیبارو، ( = ماه چهر )


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
ماه شید/m.-šid/

ماه و روشنایی ماه، ( مجاز ) زیبارو، به معنی ماه و روشنایی ماه است چنانکه خورشید، یعنی روشنایی خور، ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
ماه لقا

ماه ( فارسی ) + لقا ( عربی )، مه لقا مه لقا


دختر

فارسی، عربی
ماهناک/mahnak/

روشنی ماه، روشنی ماه و مهتاب


دختر

فارسی

کهکشانی
ماهویه/mahuye/

ماهوی


دختر

فارسی

کهکشانی
مایان/māyān/

جمع ما، ماها، جمعِ ما به معنی ماها، ( اعلام ) نام چند روستا در شهرستان های دامغان، دماوند، قزوین، م ...


دختر، پسر

فارسی
متیس/metis/

دانش و خرد


دختر

یونانی
مدیسه/madise/

نام روستایی در استان اصفهان، ( در گویش شیرازی ) همان فلکه یا بادریسه، ( اَعلام ) نام روستایی در شهر ...


دختر

فارسی
مدینا/madina/

لغت زند و پازند به معنی شهر است


دختر

عربی
مرجون/marjon/

گل همیشه بهار، گل میشه بهار


دختر

فارسی

گل
مرحان/marahan/

شادمانی و فرح


دختر

عربی
مرسیا

ریحان


دختر

یونانی
مرسین/marsin/

درختی با برگ های همیشه سبز معطر، مورد


دختر

فارسی

طبیعت
مریس/maris/

خرمای تر که در آب و شیر و جز آن نهاده شود، چیزی لغزان و تابان


دختر

عربی
مرینا/merina/

الهه زیبایی و خوش قلبی


دختر

لاتین
مسلمه/mosleme/

مؤنث مسلم، پیرو دین اسلام، مسلمانان


دختر

عربی
مشک دانه

مشک ( سنسنکریت ) + دانه ( فارسی ) دانه خوشبویی که آن را سوراخ می کنند و به رشته می کشند، نام یکی از ...


دختر

فارسی، سانسکریت
مشکنک/moshkenk/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از زنان شاعر بهرام گور پادشاه ساسانی


دختر

فارسی

پرنده، تاریخی و کهن
مقبله/moghbele/

مؤنث مقبل، خوشبخت، خوش اقبال


دختر

عربی
ملانی/melani/

زنی که دانا و معلم باشد


دختر

یونانی
ملوسک/malusak/

زیباخردک، جمیل و ظریف و زیبا، زیبای کوچک، ( ملوس، ک/ ak، / ( پسوند تحبیب ) )، در خطاب به کودک به وی ...


دختر

فارسی
ملک بانو

ملک ( عربی ) + بانو ( فارسی ) شاه بانو


دختر

فارسی، عربی
مهبا/mohabbā/

نرم کوفته شده، نیک ساییده و سحق شده، ( عربی ) ( در قدیم ) ساییده و نرم شده، همراه ماه


دختر

عربی، فارسی
مهرآور/mehr avar/

آن که موجب مهر و محبت شود، آورنده محبت


دختر

فارسی
مهریز/mehriz/

شهری در استان یزد، زیباروی کوچک، ماه کوچک، ( اَعلام ) نام شهری در استان یزد که در گذشته مهرگرد، مهر ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
مهند/mahnad/

مَه پاره، ( به مجاز ) زیبارو، تکه ای از ماه، اندکی از ماه، به فتح میم و ه و سکون نون و دال، نامی خر ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهیره/mahire/

زن کدبانو، زن اصیل زاده


دختر

عربی
مکینا/makina/

بنفشه


دختر

فارسی، سریانی
میانا/miyana/

آفتابی و روشن


دختر

مازندرانی
میچکا/michka/

در گویش مازندران گنجشک


دختر

فارسی
میرنا/mirna/

دختر مودب و دارای اخلاق خوب


دختر

لاتین
میسان/maysān/

خرامان راه رفتن، متکبرانه راه رفتن، ستاره ای درخشان، ستاره ی درخشان، ستاره ای در صورت فلکی جوزا


دختر

عربی

طبیعت، کهکشانی
میشانه/mišāne/

نام نخستین زن ( منظور حوا )، ن مشیا و مشیانه، مشیا و مشیانه، مشیانه


دختر

پهلوی، اوستایی
مینوچهر/minu čehr/

با روی چون بهشت، زیباروی، منوچهر، ( مینو = بهشت، چهر = چهره )، بهشت چهره، بهشتی روی، ( به مجاز ) حو ...


دختر

فارسی
مینوش/minush/

می نوشنده، نوشنده می


دختر

فارسی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر