اسم دختر - صفحه 2
سفید رو، پاکدامن، نام دختر افراسیاب که عاشق بیژن پهلوان ایرانی شد، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) دختر ا ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن گوهر
سنگ های قیمتی، ( به مجاز ) اصل و نسب، ( به مجاز ) سرشت، ( به مجاز ) هر شخص یا چیز والا و نفیس، ( به ...
دختر
فارسی طوبی
خیر، شادی، سعادت، بهشت، نیکو، پاکیزه، نام درختی در بهشت، ( معرب از عبری )، درختی در بهشت، ( مؤنث اط ...
دختر
عربی، عبری
طبیعت، مذهبی و قرآنی پری
موجودی لطیف و بسیار زیبا و نیکوکار، زن زیبارو، فرشته، ( فرهنگ عوام ) موجودی لطیف و بسیار زیبا و نیک ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن شهین
منسوبه به شاه، ( به مجاز ) دارای ارزش و مقام شاهانه، ( شه، ین ( پسوند نسبت ) )، منسوب به شاه، ( به ...
دختر
فارسی ملیکا
نام مادر امام زمان ( ع )، گروهی از گیاهان خانواده ی گندمیان، فرشته، ملکه، گروهی از گیاهان علفی چند ...
دختر
یونانی
مذهبی و قرآنی، طبیعت نیلوفر
پیچک، نام نوعی گل، نام یکی از جشن های ایرانیان قدیم، ( در گیاهی ) گل های سفید، کبود و زرد رنگ گیاهی ...
دختر
فارسی، سانسکریت
طبیعت، گل سیما
چهره، صورت، نشان، ظاهر شخص، ( در قدیم ) نشان و حالتی در صورت انسان که مبین حالات درونی باشد
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی ایران
مکان آریاییان، نام کشور و سرزمین عزیز ما، نجد ( فلات ) ایران، کشور ( مملکت ) ایران، آزادگان، مکان آ ...
دختر
فارسی، اوستایی، پهلوی
تاریخی و کهن عایشه
آسوده خاطر، خوشحال، نیکوحال، زن نیکو حال، ( اَعلام ) [ پیش از هجرت، هجری] همسر پیامبر اسلام ( ص ) و ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی مرجان
نوعی جاندار دریایی، مروارید، ( سریانی )، جانور بی مهره ی کوچک دریایی که پوشش آهکی ترشح می کند و نسل ...
دختر
عربی، سریانی
تاریخی و کهن، طبیعت سارینا
خالص، پاک
دختر
فارسی نرجس
نرگس، نام نوعی گل خوش بو، نام مادر امام زمان ( عج )، معرب از فارسی، نام همسر امام حسن عسگری ( ع ) و ...
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی، طبیعت، گل نصرت
یاری، پیروزی، کمک، فتح
دختر، پسر
عربی ستاره
اختر، اقبال، کوکب، ( در نجوم ) هر یک از اجسام نورانی آسمان که معمولاً شب ها از زمین به صورت نقطه ها ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی عفت
پرهیزکاری، پارسایی، پاکدامنی، حالت خویشتن داریِ زن در رویارویی و معاشرت با نامحرم و حفظ آبرو، رعایت ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی میترا
محبت، دوستی، پیمان، خورشید، مهر، ( اوستایی )، به علاوه ( = مهر )، صورتی از واژه
دختر
فارسی، اوستایی
کهکشانی زینت
پیرایه، زیور، آرایش، زیب، آنچه برای آرایش و زیبا کردن به کار می رود
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی فرحناز
ترکیب دو اسم فرح و ناز ( شادمانی و کرشمه )، ( عربی ـ فارسی )، آن که مسرور و شادمان است و دارای ناز ...
دختر
فارسی، عربی زبیده
گل همیشه بهار، ( = زبیدة ) نام گیاهی ( همیشه بهار )، ( اَعلام ) دختر جعفرابن منصور زن هارون الرشید ...
دختر
عربی
طبیعت، گل، مذهبی و قرآنی خاور
مشرق، ( مخففِ خاوران ) هم به معنی مشرق و هم به معنای مغرب است
دختر
فارسی آتنا
مظهر اندیشه، هنر و دانش، عطا کن ما را، از واژه های قرآنی در سوره بقره، آل عمران و کهف به معنای عطا ...
دختر
عربی، یونانی، فرانسوی
مذهبی و قرآنی محترم
با عزت و اعتبار، مورد تکریم، قابل احترام، عزیز و گرامی، ( در قدیم ) دارای حرمت و مقدس
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سپیده
سحرگاه، سفیدی و روشنایی صبح، روشنی کم رنگ آسمان در افق مشرق قبل از طلوع آفتاب، ( در قدیم ) سفیداب، ...
دختر
فارسی
طبیعت پریا
زیبا مانند پری، ( پری، الف اسم ساز )، همانند پری، ( پری + الف اسم ساز )، زیبا چون پری
دختر
فارسی آذر
آتش، نام نهمین ماه از سال شمسی، نام فرشته نگهبان آتش نزد ایرانیان باستان، نام روز نهم از هر ماه شمس ...
دختر
پهلوی، اوستایی
طبیعت ثنا
ستایش، دعا، شکر، سپاس، مدح، درود و تحیت، حمد
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی ساناز
بی تا، کمیاب، نام نوعی گل، نام گلی، نادره، بی مانند، نام گل، نوعی گل، نادر
دختر
ترکی
طبیعت، گل عسل
انگبین، ( به مجاز ) بسیار شیرین و خوش مزه، بسیار دوست داشتنی، مایع خوراکیِ غلیظ و چسبناکی که زنبور ...
دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی یگانه
یکتا، بی نظیر، بی همتا، صمیمی، همدل، یک رنگ، تنها، منحصر به فرد، ( در قدیم ) یک، یکی، واحد، تنها و ...
دختر
فارسی حبیبه
دوست، معشوق، انسان کامل، ( مؤنث حبیب )، یار، معشوقه، مؤنث حبیب
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شوکت
جاه و جلال، شکوه، عظمت، بزرگی
دختر، پسر
عربی
مذهبی و قرآنی رباب
نام دیگر ساز تنبور، ابر سفید، نام همسر امام حسین ( ع )، ابرهای سفید، ( در موسیقی ) سازی با کاسه ی ط ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی، طبیعت حدیثه
داستان، حکایت، روایت، جدید، نو، ( در قدیم ) امروزی
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی راحله
کوچ کننده، مؤنث راحل، ( عربی ) ( مؤنث راحل )، راحل
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی منیره
درخشان، تابان، نورانی و روشن و درخشان و آشکار، مؤنث منیر، آنچه از خود نور داشته باشد، روشن
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی حکیمه
دانشمند، فیلسوف، پزشک، ( مؤنث حکیم )، زن حکیم و دانشمند، مؤنث حکیم، دانا به علوم مختلف
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی توران
نام سرزمینی که در ماوراءالنهر قرار داشت، ( در پهلوی، turān )، ( تور = پسر فریدون، ان ( پسوند نسبت ) ...
دختر
فارسی، اوستایی، پهلوی
تاریخی و کهن کیمیا
علمی که توسط آن مواد کم بها مانند مس را به طلا تبدیل کنند، نادر و کمیاب، ماده ای فرضی که به گمان قد ...
دختر
فارسی بهار
فصل اول سال خورشیدی، گل و شکوفه درختان، ( به مجاز ) دوره شادابی هر چیز، فصل اول سال، ( در گیاهی ) ش ...
دختر
فارسی، کردی
طبیعت، گل مهتاب
پرتو و نور ماه، ماهتاب، نور و روشنایی ماه، مهتابی
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی باران
قطره های آب که از ابر فروچکد، ( در علوم زمین ) قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو ...
دختر، پسر
فارسی
طبیعت یاسمن
نام گلی خوشبو، ( در گیاهی ) درختچه ای زینتی دارای گل های درشت و معطر به رنگ های سفید، زرد و قرمز، گ ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل آزاده
آزاد، اصیل، نجیب، فروتن، وارسته، شریف، صالح، ( در قدیم ) ایرانی، ( اَعلام ) نام زنِ چنگ نوازی در زم ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن رها
نجات یافته، آزاد، نجات یافته و آزاد، با آزادی، آزادانه، رهایی
دختر
فارسی حنانه
بخشاینده، بسیار مهربان، آرزو کننده، نوحه و زاری کننده، بسیار نوحه کننده، ناله کننده، ستونی که قبل ا ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شیوا
واضح و دلنشین، فصیح، خوب، یکی از سه خدای بزرگ آیین هندو، ویژگی سخنی که به زیبای و با فصاحت بیان شده ...
دختر
فارسی فرخنده
مبارک، خجسته، همایون، موجب رویداد یا پیامدهای خوشایند و خوب، ( در قدیم ) نیک بخت و کامروا، میمون
دختر
فارسی رویا
آنچه که انسان در خواب ببیند، آرزوهای شیرین، روینده، خواب، آنچه در خواب بینند، ( به مجاز ) چهره ی زی ...
دختر
عربی
طبیعت رعنا
خودآرا، خودپسند، زیبا و خوش قد و قامت، نوعی گل، زیبا و دلفریب، زن خویشتن آرا، ( در قدیم ) ویژگی آن ...
دختر
عربی
طبیعت، گل شیما
زن زیبای عرب، زن خالدار، ( اَعلام ) دختر حلیمه ی سعدیه خواهر رضاعی پیامبر اسلام ( ص )، ( در اعلام ) ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی گلی
منسوب به گل، به رنگ گل سرخ، سرخ، ( گل، ی ( پسوند نسبت ) )، به رنگ سرخ، به گونه ی گل، به رنگ گل، نام ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل عزت
سرافرازی، ارجمندی، بزرگواری، عزیز و گرامی بودن، سربلندی و ارجمندی در مقابلِ ذلت، احترام، بزرگداشت، ...
دختر، پسر
عربی
مذهبی و قرآنی عالیه
رفیع، شریف، سرافراز، ( مؤنث عالی )، عنوانی احترام آمیز برای زنان، عالی مقام ( زن )، عالی، + عالی، م ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی آیناز
ماه قشنگ و زیبا، ( به مجاز ) زیبارو، ( آی = ماه، ناز )، ( ترکی ـ فارسی ) ( آی = ماه + ناز )، آی ( ت ...
دختر
ترکی، فارسی
کهکشانی زیور
زینت، آرایش، پیرایه، ( سغدی ) آنچه با آن چیزی یا کسی را آرایش کنند
دختر
فارسی محیا
زندگی، حیات
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی اسرا
در شب سیر کردن، معراج پیامبر اسلام ( ص )، نام هفدهمین سوره قرآن مجید، به شب راه رفتن، ( اَعلام ) نا ...
دختر
عربی، فارسی
مذهبی و قرآنی صبا
باد خنک و لطیفی که از جانب شمال شرقی می وزد، نام نوایی در موسیقی، نسیم ملایم و خنکی که در برخی نواح ...
دختر
عربی
طبیعت هلیا
دختر خورشید، heliade )، ) صورت تخفیف یافته ی هلیاد، به معنی دختر خورشید، ( اَعلام ) ( در اساطیر یون ...
دختر
یونانی
کهکشانی فیروزه
پیروزه، نوعی کانی قیمتی حاوی مس و فسفر، دارای رنگ آبی یا سبز، دارای رنگ آبی یا سبز که در جواهر سازی ...
دختر
عربی، فارسی
طبیعت کوکب
ستاره، نام نوعی گل زینتی، ( در گیاهی ) گل زینتی درشتِ پر پَر به رنگهای ارغوانی، سفید، زرد، قرمز یا ...
دختر
عربی
طبیعت، گل، مذهبی و قرآنی، کهکشانی سوسن
نام نوعی گل زیبا، ( گیاهی ) گیاهی پیاز دار و تک لپه ای، با برگ های باریک و دراز که انواع وحشی و پرو ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل غزل
نوعی شعر، شعر عاشقانه، عشق ورزی، هر نوع سخن آهنگین که به آواز یا با سازها خوانده می شود، ( در موسیق ...
دختر
عربی
طبیعت، هنری شکوفه
جوانه گل، غنچه، ( در گیاهی ) هریک از گل های درختان میوه که معمولاً در فصل بهار می شکفند، گل درخشان ...
دختر
فارسی
طبیعت سودابه
دارنده ی آب روشنی بخش، ( = سوداوه )، ( در پهلوی ) به معنی دارنده ی آب روشنی بخش، ( اَعلام ) ( در شا ...
دختر
فارسی، پهلوی
تاریخی و کهن آیلین
اطراف ماه، هاله ی ماه، هاله، بانوی ایرانی
دختر
ترکی
کهکشانی بلقیس
نام ملکه سرزمین سبا که در قدرت و زیبایی مشهور بود و سرانجام با سلیمان پیامبر ازدواج کرد، ( اَعلام ) ...
دختر
عبری، فارسی
مذهبی و قرآنی قمر
ماه، ( مجاز ) زن زیبا، نام پنجاه و چهارمین سوره قرآن مجید، جِرم آسمانی که دور سیاره ای بچرخد، ( اَع ...
دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی حوا
زن گندمگون، نخستین زنی که خدا آفرید، همسر حضرت آدم ( ع )، نام یکی از صورت های فلکی، نخستین انسان ما ...
دختر
عربی، عبری
طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی بهناز
عشوه گر، خوش ناز و ادا، ملوس، مرکب از به ( زیباتر، خوبتر ) + ناز ( کرشمه، غمزه )
دختر
فارسی نسترن
نام نوعی گل زیبا، ( در گیاهی ) گلی شبیه رز ولی کم پَرتر و کوچک تر از آن به رنگ های صورتی، سفید یا ز ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل رضوان
خشنودی، بهشت، نگهبان بهشت، ( در ادیان ) فرشته ای که نگهبان یا دربان بهشت است، ( در قدیم ) رضایت، رض ...
دختر، پسر
عربی
مذهبی و قرآنی خورشید
ستاره مرکزی منظومه شمسی، آفتابِ درخشان، ( به مجاز ) زیبارو، ( در نجوم ) کره ی سوزان، جرم مرکزی منظو ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی شیدا
آشفته، شیفته، دیوانه، عاشق، دلداده، ( در قدیم ) آشفته و پریشان، ( در عرفان ) شدت غلیان عشق و عاشقی ...
دختر
فارسی، آرامی اسما
جمع اسم، نام ها، اسامی، معارف، حقایق، ( در تفسیر قرآن ) و ( در تصوف ) به معنای معارف، حقایق و علوم ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی آوا
آواز، شهرت، عقیده، بانگ، صوت، رأی، صدایی که به آواز خوانده می شود یا از آلات موسیقی به گوش می رسد، ...
دختر
فارسی نیایش
عبادت، پرستش، دعا، ستایش، دعا همراه با تضرع و زاری به درگاه خداوند، پرستش و احترام به کسی، دعا به د ...
دختر
فارسی یلدا
میلاد، طولانی ترین شب سال، شب اول ماه دی، چله بزرگ زمستان که تقریبا با ولادت حضرت مسیح ( ع ) همزمان ...
دختر
فارسی، سریانی
طبیعت نسیم
باد ملایم و خنک، بوی خوش، باد بسیار آرام، ( در عرفان ) تجلی جمالی الهی و رحمت متواتر و نفس رحمانی ر ...
دختر
عربی
طبیعت رحیمه
مهربان، بخشاینده، مؤنث رحیم، ( عربی ) ( مؤنث رحیم )، رحیم
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی حلما
دختران صبور و بردبار، از القاب حضرت زینب ( س )، ( جمع حَلیم ) بردباران، صبوران، به ضم ح، جمع حلیم، ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی کیانا
طبیعت، هریک از عناصر چهارگانه، ( سریانی، kyānā )، جوهر، ( در اصطلاح فلاسفه ) طبایع، ( کیان + ا ( پس ...
دختر
فارسی، سریانی
طبیعت الینا
نیکویی و نعمت برای ما، ( الی= نیکویی، نعمت، نا = ضمیر اول شخص جمع در عربی ) نیکویی و نعمت برای ما، ...
دختر
عربی، فارسی شمسی
منسوب به شمس، خورشیدی، ( به مجاز ) سرخ رنگ، دارای شمس ( خورشید )، ( عربی ـ فارسی ) ( منسوب به شمس ) ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت، کهکشانی فضه
نقره، سیم، نام خادم حضرت فاطمه ( س )، ( در قدیم ) به معنای نقره و سیم، نقره سیم
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی حسنا
نیکو، شایسته، خوب روی، زن زیبا، عاقبت نیکو، ( در قدیم ) نیک، پسندیده، زیبا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی منور
روشن، درخشان، نورانی، ( به مجاز ) روشن فکر
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سوگند
قسم، اقرار، اعتراف، استواری بر پیوند، استواری بر گفتن و راست گفتن
دختر
فارسی یاسمین
نام گلی خوشبو، یاسمن، ( = یاسمن )
دختر
فارسی
طبیعت، گل ساجده
کسی که سجده می کند، سجده کننده، ( عربی ) مؤنث ساجد، ( عربی ) ( مؤنث ساجد )، ساجد
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی هدیه
ارمغان، پیشکش، موهبت خداوند، آنچه به مناسبتی یا به رسم یادگار به نشانه ی محبت به کسی داده می شود، ک ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی حوریه
زن زیبا و سپید اندام، حور، زن سفید پوست و زیباروی، زن بهشتی زیبا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی عزیزه
گرامی، ارجمند، محترم، مؤنث عزیز، ( عربی ) ( مؤنث عزیز )، عزیز، محبوب، گرانمایه
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی هما
نام پرنده ای افسانه ای که او را به عنوان مرغ سعادت می شناسند، فرخنده، پرنده ای با جثه ای نسبتاً درش ...
دختر
فارسی
پرنده، طبیعت شقایق
نام نوعی گل سرخ رنگ، ( در گیاهی ) گلی سرخ رنگ، گیاهی یک ساله و علفی یا کاشتنی این گل که بیشتر در مز ...
دختر
عربی
طبیعت، گل جواهر
گوهرها، سنگ ها و زیورآلات قیمتی و زینتی، هر یک از سنگهای گران بها مانند یاقوت و زمرد، ( به مجاز ) آ ...
دختر
عربی
طبیعت گل ناز
کسی که چون گل لطیف باشد، نوعی گل، دارای ناز و عشوه ای چون گل
دختر
فارسی
طبیعت، گل مهلا
آهسته و آرام، ( اسم صوت ) آهسته، بی شتاب، ( عربی ) ( اسم صوت ) آهسته ! بی شتاب !، دوستانه
دختر
عربی، فارسی مهدیس
مانند ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ( مَه = ماه، دیس = ( پسوند شباهت ) )، ( مَه = ماه + دیس = ( پسوند شب ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی