اسم دختر عربی - صفحه 6

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

لعبا/la‛bā/

زیباترین، ( مؤنث اَلْعَب )


دختر

عربی
فاطمه کوثر/f.-ko(w)sar/

ترکیب دو اسم فاطمه و کوثر ( رانده شده از آتش و خیر فراوان )، از نام های مرکب، فاطمه و کوثر


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
لمیا/lamyā/

زن گندمگون لب، ( لمیاء ) ( مؤنث المی )، ( اَعلام ) نام یکی از زنان محدثه در اسلام، ( عربی، لمیاء ) ...


دختر

عربی
مدیحه/madihe/

مدح، ستایش، سخنی ( معمولاً شعر ) که در ستایش کسی گفته یا سروده می شود


دختر

عربی
خالده/xālede/

مونث خالد، جاودان، پاینده، همیشگی، ( مؤنث خالد )، خالد، مؤنث خالد، جاوید


دختر

عربی
رانیا/rāniyā/

قرب و نزدیکی، همچنین نام یک گل، بیننده، ( اعلام ) نام جایی در هندوستان


دختر

عربی
بدرالزمان/badrozzamān/

ماه زمانه، ماه روی روزگار، ( به مجاز ) زیباروی زمانه


دختر

عربی

کهکشانی
ساحله/sāhele/

منسوب به ساحل، مرز بین آب و خشکی، کرانه، کنار دریا، ( عربی ـ فارسی ) ( ساحل، ه ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی، عربی

طبیعت
حمده/hamde/

سپاس و شکرگزاری


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
ستی/set (t) i/

بانو، خانم، ( در قدیم ) عنوانی احترام آمیز برای زنان، ( از عربی ستّی = بانوی من )، ( به مجاز ) زن و ...


دختر

عربی، فارسی
شفق/šafaq/

بام، بامداد، سپیده دم، سحر، ( عربی ) نوری سرخ که تا مدتی پس از غروب خورشید از آسمان به زمین می تابد ...


دختر، پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
نقشین/naqšin/

دارای نقش، نقش دار


دختر

فارسی، عربی
شکرانه/šokrāne/

شکر و سپاس، سخنی که به عنوان سپاسگزاری گفته می شود، یا عملی که برای سپاس انجام می شود، یا آنچه به ع ...


دختر

فارسی، عربی
صبرا/sabrā/

منسوب به صبر، [صبر = بردباری کردن در برابر سختی ها و ناملایمت ها، شکیبایی، ( در تصوف ) شکیباییِ سال ...


دختر

فارسی، عربی
هیام/heyām/

تشنه ی عشق، مجنون عشق، دوست داشتن، ویژگی یا حالت کسی که از فرط عشق و غیرعشق شوریده است و نمی داند ب ...


دختر

عربی
فاطمه محیا/f.-mahyā/

ترکیب دو اسم فاطمه و محیا ( رانده شده از آتش، زندگی )، از نام های مرکب، فاطمه و محیا


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
صاینا/sāyenā/

پرهیزکار، ( صاین = پرهیزکار، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به صاین، حفظ کننده خویش از گناه


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
لیلیا 2/lailiyā/

شب ها، شب، ( در عربی ) لیل، [هزاورش LYLYA ( در پهلوی ) shap ( شب ) ]


دختر

فارسی، عربی
بی نظیر/bi nazir/

بی مانند، بی همتا، یگانه، بی ( فارسی ) + نظیر ( عربی ) بی مانند


دختر

فارسی، عربی
صدر/sadr/

سینه، بالا، پیشوا، بزرگ، جایی در مجلس که مخصوص نشستن بزرگان است و معمولاً روبروی درِ ورودی قرار دار ...


دختر، پسر

عربی
اخلاص/ekhlās/

خلوص نیت، پاک بودن، بی آلایشی، دوستی خالص داشتن، خلوص نیت داشتن، عقیده داشتن، عقیده پاک داشتن، اراد ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
عواطف/avātef/

مهربانیها، مهربانی، مهر، عاطفه ها، احساسات، الطاف


دختر

عربی
الفت/olfat/

دوستی، همدمی، خو گیری، انس، محبت، عادت کردن به کسی ( چیزی ) همراه با دوست داشتن ِاو ( آن )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
ریحانه زهرا/r.-zahrā/

ترکیب دو اسم ریحانه و زهرا ( گل خوش بو و درخشان تر )، از نام های مرکب، ریحانه و زهرا


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
فادیه/fādiye/

زن آزاد کننده، زنِ نجات دهنده، زنِ آزاد کننده


دختر

عربی
ملک جهان/malak jahān/

فرشته جهان، ( به مجاز ) زیباروترین


دختر

عربی
تحسین/tahsin/

تعریف، تمجید، افرین، ستودن و تمجید کردن، مورد ستایش قرار دادن، آفرین گفتن و نیک شمردن


دختر، پسر

عربی
خضرا/xazrā/

آبی، کبود، نیلگون، ( مؤنث اخضر )، به معنی سبز، و آبی و سبز، سبزه زار، چمن زار، سبز، سبزه وار


دختر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
فاخره/fākhere/

گران مایه، نیکو، فخر کننده، ( مؤنث فاخر )، فاخر


دختر

عربی
قدیره/qadire/

دارای قدرت، توانا، ( مؤنث قدیر )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
احیا/ahyā/

زندگی، زندگان، زندگی از نو، خاندان ها، قبیله ها، نامی برای شبهای نوزدهم، بیست و یکم، و بیست وسوم ما ...


دختر، پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
صوفیه/sufiy(y)e/

اهل طریقت، ( در تصوف ) پیروان طریقه و مسلک تصوف، اهل تصوف، متصوفه، ( اَعلام ) ( = صوفیا ) پایتخت بل ...


دختر

عربی
فرح دخت/f.-dokht/

دختر شاد، ( فرح، دخت = دختر ) دختر شاد و خوشحال، فرح ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر شادمان


دختر

فارسی، عربی
شمیلا/šomilā/

باد شمالی، قلب شده ی [پدیده آوایی در زبان مثل: دیوار و دیوال] شمیرا، شمیرا و سمیرا، قلب شده ی [پدید ...


دختر

مازندرانی، عربی، فارسی
نورالعین/nuroleein/

نور ِچشم، ( به مجاز ) عزیز و گرامی


دختر

عربی
انسی/ensi/

مربوط به انس، انسان، ( اِنس = انسان، بشر، ی ( پسوند نسبت ) )، انسانی، ( در قدیم ) فردی از انس


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
سندس/sondos/

پارچه ی ابریشمیِ لطیف و گران بها، ( به مجاز ) گل های ظریف و رنگارنگ، به فتح سین و دال، پارچه ای ابر ...


دختر

عربی

تاریخی و کهن، گل
ماه نسا/m.-nesā/

ترکیب دو اسم ماه و نسا ( زیبا و زنان )، ماهِ زنان، ( به مجاز ) زیبا رو در میان زنان، زیبارو، ماه ( ...


دختر

فارسی، عربی

کهکشانی
شمیمه/šamime/

بوی خوش، واحد شمیم، یک بوی خوش


دختر

عربی
آنسه/ānese/

زن نیکو، دختر خانم، زن نیکو زبان، انس گیرنده، همنشین نیکو، ( مؤنث آنس )، مانوس، خو گیرنده


دختر

عربی
تلما/telmā/

گندمگون، امید و آرزو


دختر

عربی، لاتین، انگلیسی
گل سیما/gol simā/

گلرخ، دارای چهره ای مانند گل، زیبا روی، گل چهره، ( = گلرخ )، گل ( فارسی ) + سیما ( عربی ) آن که چهر ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، گل
سعاده/saeāde/

نیک بختی، خوشبختی، ( در احکام نجوم ) سعد بودنِ ستاره ها و تأثیر آنها بر سرنوشت انسان ها


دختر

عربی
وسیم/vasim/

دارای نشان زیبایی، زیبا، ( در قدیم ) دارای نشان ( زیبایی )


پسر، دختر

عربی
فریدا/faridā/

منسوب به فرید، یگانه، یکتا، بی نظیر، بی مانند، ( فرید، ا ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی، عربی
فرحانه/farhāne/

مؤنث فرحان، شاد، مسرور، خوشحال، ( مؤنث فرحان )، فرحان


دختر

عربی
عطریه/a(e)triye/

منسوب به عطر، معطر، خوشبو، ( عطر، ایه ( پسوند نسبت ) )


دختر

عربی
غدیره/qadire/

گیسوی بافته شده، گیسوی بافته و آویخته، قسمتی از گیاه


دختر

عربی

طبیعت
لمیعه/lami‛e/

درخشان و روشن


دختر

عربی
حاتمه/hātame/

مؤنث حاتم، حاکم، قاضی، داور، ( مؤنث حاتم )، حاتم


دختر

عربی
صبوره/sabure/

صبور و شکیبا، ( صبور، ه ( نسبت ) )، منسوب به صبور


دختر

فارسی، عربی
احسانه/ehsāne/

منسوب به احسان، بخشش، خوبی، نیکی، ( احسان، ه ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی، عربی
یاسینا/yāsinā/

منسوب به یاسین، ( یاسین، ا ( پسوند نسبت ) ) منسوب به یاسین، مرکب از یاسین بعلاوه پسوند فارسی


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
رئوفه/ra’ufe/

بسیار مهربان، بخشنده، از نام های پروردگار، ( مؤنث رئوف )، رئوف


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
لعبت/lo‛bat/

زن زیبا روی و خوش اندام، ( در قدیم ) هر چیز بسیار جالب و شگفت انگیز، ( در قدیم ) ( به مجاز ) بت و ص ...


دختر

عربی
نوران/nurān/

منسوب به نور، روشن، درخشان، ( به مجاز ) زیباروی، ( نور، ان ( پسوند نسبت ) )، ( عربی ـ فارسی ) ( نور ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت
بشارت/bešārat/

مژده، خبر خوش، مژده دادن، مژده آوردن، ( در ادبیات عرفانی ) بشارت به وصل حبیب به سوی حبیب است


دختر

عربی
محسنه/mohsene/

مؤنث محسن، آراسته و زیبا، بانوی نیکوکار، ( مؤنث محسن )، زن احسان کننده، زن نیکوکار، نیکوکار، احسان ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
نارینا/nārinā/

منسوب به نارین، آتش، ( به مجاز ) زیبارو و سرخ رنگ مثل دانه انار، ( نارین، ا ( پسوند نسبت ) )، ( عرب ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت
راحل/rāhel/

کوچ کننده، نام مادر حضرت یوسف ( ع )، کوچ فرما، مهاجر


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
مهرجان/mehrjān/

مهرگان، منسوب به ماه مهر، مهربانی، ( معرب از فارسی مهرگان )


دختر

عربی
عاقله/āqele/

مؤنث عاقل، دارای عقل و فهم زیاد، ( مؤنث عاقل )، زنِ عاقل، عاقل، زنِ عاقل عاقل


دختر

عربی
طلوع/tolue/

برآمدن خورشید و مانند آن، دمیدن و برآمدنِ خورشید و مانند آن، ( به مجاز ) ابتدای روز، ( به مجاز ) آغ ...


دختر

عربی

طبیعت
ملایم/molayem/

نرم خو، صلح جو، فاقد شدت و تندی، ( به مجاز ) دارای اخلاق خوش و سازگار با دیگران، مهربان، ( در حالت ...


دختر

عربی
فروغ اعظم/f.-aezam/

ترکیب دو اسم فروغ و اعظم ( روشنایی و بزرگتر )، ( فروغ= ( غ فروغ )، اعظم= بزرگوارتر، بزرگتر، بزرگوار ...


دختر

فارسی، عربی
رشاد/rašād/

هدایت یافتن، رستگاری، به راه راست بودن


پسر، دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
عبیر/abir/

نوعی ماده ی خوش بو کننده که از ترکیب مشک، گلاب، زعفران، و بعضی مواد دیگر تهیه می شد و آن را برای خو ...


دختر

عربی
زهیرا/zohayrā/

درخت پر شکوفه، دختر زیبا و با طراوت، [ ( زهیر ( در عربی ) = شکوفه دار و درخت پرشکوفه، الف ( پسوند ن ...


دختر

عربی

طبیعت
روحبخش/ruh bakhš/

روان بخش، شادی آور، ( = روح افزا )، روح ( عربی ) + بخش ( فارسی ) مفرح، روح انگیز


دختر

فارسی، عربی
مطهر/motahhar/

پاک و مقدس، منزه


دختر، پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
وصال/vesāl/

رسیدن به چیزی و به دست آوردن آن، رسیدن به فرد مطلوب و هم آغوش شدن با او، ( در تصوف ) پیوند با خداون ...


پسر، دختر

عربی

تاریخی و کهن
نجاح/najāh/

پیروزی، کامیابی، رستگاری، موفقیت


دختر

عربی
نعنا/naenā/

نعناع، گیاهی کاشتنی و خوشبو، ( از عربی، نعناع ) ( در گیاهی ) نعناع، گیاهی علفی و کاشتنی که ساقه و ب ...


دختر

عربی

طبیعت
نورالزهرا/nurozzahrā/

نورِ زهرا


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
ماهده/māhede/

مونث ماهد، گستراننده، یکی از نام های خداوند، ( مؤنث ماهِد )، ماهِد


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
کاظمه/kāzeme/

فروخورنده خشم، بردبار، خاموش، ( مؤنث کاظم )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
بصیرا/basirā/

بینا و آگاه، ( بصیر، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به بصیر، منتسب به دانایی، ( به مجاز ) دختری که بینا ...


دختر

فارسی، عربی
تهانی/tahāni/

تهنیت گفتن، تبریک گفتن، شادباش، ( در قدیم ) تهینت گفتن به یکدیگر


دختر

عربی
ادنا/adnā/

کمترین، نازلترین، جزئی ترین، ( ادنی )، از واژه های قرآنی، پایین تر، پایین ترین، به فتح الف


دختر، پسر

عربی، فارسی
رنا/ranā/

شاد شدن، خوشحال گردیدن، نشاط، شادمان گردیدن، چیزی که در وی نگرند از جهت خوبی و حسن آن، جمال


دختر

عربی
منیبا/monibā/

بازگشت کننده به سوی خدا، توبه کننده، ( منیب، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به منیب، ( منیب )


دختر

فارسی، عربی
حریه/horriye/

آزادی، آزادگی، آزاد مردی، ( =حره )، حره


دختر

عربی
گلپاره/gol pāre/

تکه گل، قطعه گل، زیبا و باطراوت، ( گل، پاره = جزء پسین بعضی کلمه های مرکب به معنی «قطعه» و «تکه» )، ...


دختر

عربی

طبیعت، گل
شانا/šānā/

باد ملایم، مقام و منزلت، مقام و شأن در حالت نصبی عربی با تخفیف تنوین آخر


دختر

کردی، عربی

طبیعت
شادن/šāden/

بچه آهو، آهوی بره، ( در قدیم ) آهوی جوان که تازه شاخ بر آورده، ( به مجاز ) زیبا و شاداب، ( عربی ) ( ...


دختر، پسر

عربی

طبیعت
حنیسه/hanise/

زن شجاع


دختر

عربی
شمس جهان/šams(e)jahān/

ترکیب دو اسم شمس و جهان ( خورشید و گیتی )، خورشید جهان، آفتاب گیتی، ( به مجاز ) زیبارو


دختر

عربی

کهکشانی
شفیعه/šafiee/

شفاعت کننده، واسطه، پایمرد، ( مؤنث شفیع )، شفیع، شفاعت کننده و شفاعت گر، مؤنث شفیع


دختر

عربی
اریسا/arisā/

معرب ایرسا، گل زنبق زیرشاخه گل سوسن، ( = ایرسا )، ( ایرسا


دختر

عربی، یونانی

طبیعت، گل
زلال/zolāl/

شفاف، صاف، گوارا، صاف و شفاف، ( به مجاز ) آب صاف و گوارا، پاک، خالص


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
رجا/rajā/

آرزو، امید، توقع، ( در قدیم ) امیدوار بودن، امیدواری، ( در عرفان ) امیدواری سالک به لطف خدا


دختر، پسر

عربی
ثمن/saman/

بها، ارزش، قیمت


دختر

عربی
طلایه/talāye/

جلودار، سردسته، فرمانده سپاه، ( به مجاز ) نشانه یا جلوه ی نخستین از هر چیز که پیش از دیگر نشانه ها ...


دختر

عربی
صابرین/sāberin/

بانوی صبور و شکیبا، ( جمع صابر )، صابر، جمع صابر


دختر

عربی
بصیرت/basirat/

بینایی، آگاهی، زیرکی، ( به مجاز ) آگاهی داشتن از امری و جزئیات آن را در نظر داشتن، آگاهی و دانایی، ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
حورالعین/hurolein/

زن زیبا با چشمانی سیاه و درشت، ( در قدیم ) زن یا زنان سفیدپوست درشت چشم


دختر

عربی
مهرنسا/mehr nesā/

خورشید زنان، ( به مجاز ) زن زیباروی، ( مهر = خورشید، نسا )، ( به مجاز ) زیباروی در میان زنان، ( فار ...


دختر

فارسی، عربی

تاریخی و کهن
دریه/doriye/

مانند در، درخشان و روشن، ( در، ایه ( پسوند نسبت ) )، درخشان، روشن


دختر

فارسی، عربی
معینا/moeinā/

یاری رسان، کمک کننده، ( معین، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به معین، ( معین )


دختر

فارسی، عربی
انفال/anfāl/

هشتمین سوره قرآن، غنیمت دادن، سوره ی هشتم از قرآن کریم دارای هفتاد و شش آیه، اموال عمومی


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر