تحقیقی برای دانشگاه دارم انجام میدم که باید چند نمونه کنایه در شعر استفاده کنم کسی هست تو این زمینه به من کمک کنه
ترجمه شعر عربی محمود درویش "تُنسیٰ کَأنَّکَ لَمْ تَکُن تُنسی کَمَصرعِ الطائرٍ کَکَنیسَةٍ مَهجورةٍ"
در اشعار دوره دبیرستان به کررات واژگان و صنعت ردیف و قافیه به گوش ما خورده. و در واقع برای من شخصا به فراموشی سپرده شده. از عزیزان کسی یادش هست که به چه چیزی قافیه و به چه چیزی ردیف می گفتیم؟
مفهوم بیت اخر این رباعی از خیام: چون عمر به سر رسد چه شیرین و چه تلخ پیمانه چو پر شود چه بغداد و چه بلخ می نوش که بعد از من و تو ماه بسی از سَلخ به غٌرّه آید از غره به سلخ
شعر سنتی با شعر نو چه فرقی دارد ؟
این بیت رو به نثر امروزی برگردانید : خدا آن ملتی را سروری داد که تقدیرش به دست خویش بنوشت
تفسیر این شعر خیام چیه ؟ قوم متفکر منظور چه کسانی است . قومی متفکرند اندر ره دین قومی به گمان فتاده در راه یقین میترسم از آن که بانگ آید روزی کای بیخبران راه نه آنست و نه این
عاشق می شوید اگر توانید تاودرغم عاشقی نمانید معنی؟
کسی میتونه یک بیت شعر برای موضوع "هر چی بکاری همونو بر میداری " مثال بزنه ؟
"به میخانه ات کشم" در ای غم برو وگرنه به میخانه ات کشم کنایه از چیست ؟